معنی ایجاد تردید کردن

حل جدول

لغت نامه دهخدا

تردید کردن

تردید کردن. [ت َ ک َ دَ] (مص مرکب) موافقت نکردن و دودله شدن. (ناظم الاطباء).

مترادف و متضاد زبان فارسی

تردید کردن

شک کردن، به شبهه افتادن، شبهه کردن، مردد ماندن، دودل‌بودن

فارسی به عربی

تردید کردن

ترنح، شک، عصا


ایجاد کردن

اخلق، انجب، طور، فتحه، إحْلالٌ

فرهنگ فارسی هوشیار

تردید کردن

موافقت نکردن و دودل بودن


ایجاد کردن

تاشیدن

کلمات بیگانه به فارسی

ایجاد کردن

پدید آوردن

فارسی به ایتالیایی

ایجاد کردن

generare

instaurare

فارسی به آلمانی

ایجاد کردن

Anlegen, Entwickeln, Erschaffen, Erstellen, Erzeugen, Schaffen

واژه پیشنهادی

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

ایجاد کردن

پدید آوردن

فرهنگ عمید

تردید

مردد بودن، دودله بودن،
[قدیمی] رد کردن، بازگردانیدن،

فرهنگ معین

تردید

(تَ) [ع.] (مص م.) دو دل کردن.

معادل ابجد

ایجاد تردید کردن

911

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری